ایجا شده قردونی. صبح تا شب کارت شده قر قر کردن. شد به یه چیزی بخندی همش ناراحتی. ببندش برو امین آباد. اونجا همه مثل خودتن. لابد بازم داشتی حرفای ۲ نفرو گوش میدادی که پسره به دختره میگفت میخوام برم اونور آب ولی چون تو میگی نرو نمیرم. (((((:
مدت درازی است که من شکلم مثل این زن شده . اما دیگه نمی تونم بیرون بیام چون حالا دیگه من خود سکوتم.... اما چه آرامشی در این سکوت هست......... این زن چشماش داره فریاد میزنه اما لباش قفله قفله...... و اینه ارزش سکوت..... هاله خیلی خوشم اومد....با حالم هماهنگی داشت.
خاله هاله من ؛ چرا عزیزم ؛ چرا مایوس ... چی شده ؛ تو کی ادم حسابی ما بودی ...
ناشناس
یکشنبه 24 خردادماه سال 1383 ساعت 04:16 ب.ظ
خیلی جالبه .... بعضی ها اینقدر شخصیت محکمی ندارن که بتونن حرفشونو خودشون بزنن ..... یا به اونهای دیگه میگن که بزنن یا بدونه اسم و بی نام و نشان حرف می زنن...... اینجور آدما بهتره جلوی اون حلقشون و بگیرن تا بیان اظهار فضل بکنن.....
البته اینطور آدما چون *** سوخته اینطوری حرف میزنن.
منم ناشناس
یکشنبه 24 خردادماه سال 1383 ساعت 06:03 ب.ظ
این ناشناسه اینقدر شاکی شده از ادمای بی نام و نشون که یادش رفت کلوچه بخوره :)
چرا؟
چرا؟؟؟؟ دیگه چی شده؟؟؟؟؟
هیس !
آخه واسه چی؟
جدی میگی؟!
اینا چقدر آرومند...آپدیت کردم...بیا اونورا...
ایجا شده قردونی.
صبح تا شب کارت شده قر قر کردن.
شد به یه چیزی بخندی همش ناراحتی. ببندش برو امین آباد.
اونجا همه مثل خودتن.
لابد بازم داشتی حرفای ۲ نفرو گوش میدادی که پسره به دختره میگفت میخوام برم اونور آب ولی چون تو میگی نرو نمیرم. (((((:
مدت درازی است که من شکلم مثل این زن شده . اما دیگه نمی تونم بیرون بیام چون حالا دیگه من خود سکوتم....
اما چه آرامشی در این سکوت هست.........
این زن چشماش داره فریاد میزنه اما لباش قفله قفله......
و اینه ارزش سکوت.....
هاله خیلی خوشم اومد....با حالم هماهنگی داشت.
منظور رو درک نکردم ....
حرف نزدن ...
خاله هاله من ؛
چرا عزیزم ؛ چرا مایوس ...
چی شده ؛
تو کی ادم حسابی ما بودی ...
خیلی جالبه .... بعضی ها اینقدر شخصیت محکمی ندارن که بتونن حرفشونو خودشون بزنن ..... یا به اونهای دیگه میگن که بزنن یا بدونه اسم و بی نام و نشان حرف می زنن......
اینجور آدما بهتره جلوی اون حلقشون و بگیرن تا بیان اظهار فضل بکنن.....
البته اینطور آدما چون *** سوخته اینطوری حرف میزنن.
این ناشناسه اینقدر شاکی شده از ادمای بی نام و نشون که یادش رفت کلوچه بخوره :)
سرشار از حرفهای نگفتنی
اون ویرجینیاست؟